کمتر از یک ماه است که وزارت کار، «اطلس رفاه ایرانیان» را منتشر کرده است. این اطلس بر اساس پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان، اطلاعات بدیعی را در مورد وضعیتهای اقتصادی و اجتماعی ایرانیان منتشر کرده است. در بخش اقتصادی این اطلس، اطلاعاتی در مورد «دهکهای درآمدی»، «حساب بانکی»، «مالکیت خودرو» و «سفرهای خارجی» آمده است. در گزارش حاضر به بررسی وضعیت دهکهای درآمدی به کشور پرداختهایم و مروری بر اطلاعات حسابهای بانکی ایرانیان داشتیم. نتایج حاکی از آن است که روستاییان بیش از دو برابر شهریها در دو دهک پایین درآمدی هستند و زنان سرپرست خانوار نیز، بیش از دو برابر مردان سرپرست خانوار در دو دهک پایین درآمدی هستند. این شکاف در سودهای بانکی و میانگین ماندهحساب نیز کموبیش وجود دارد. از دیگر مسائل، وجود نابرابری در سودهای بانکی میان تهران با استانهایی مثل سیستان بلوچستان و خراسان جنوبی است. به نظر میرسد ضروری است سیاستگذار برای کاهش این نابرابریها تلاش کند.
6.68 درصد جمعیت کشور در دهک بالای درآمدی هستند و 14.41 درصد نیز در دو دهک پایین درآمدی قرار دارند. وقتی همین آمار را به تفکیک شهری و روستایی بررسی میکنیم، ماجرا جالب میشود. 8.19 درصد جمعیت شهری کشور در دهک بالای درآمدی هستند. این در حالی است که در مناطق روستایی، 3.58 درصد جمعیت در دهک بالای درآمدی قرار دارند. در مقابل اگر دو دهک پایین درآمدی را به تفکیک شهری و روستایی بررسی کنیم، میبینیم که 10.34 درصد جمعیت شهری در دو دهک پایین هستند ولی 22.75 درصد جمعیت روستایی در دو دهک پایین درآمدی قرار دارند. بنابراین روشن است که در روستاها نسبت به شهرها، ثروتمندان بسیار کمتری زندگی میکنند ولی فقرا در بخشهای روستایی بسیار بیشتر هستند. این نشان میدهد که توسعه در کشور متوازن نیست، اقتصاد روستایی، چرخش به خوبی نمیچرخد و همین مساله نگرانی را برای تامین امنیت کشاورزی و دامپروری بیشتر میکند.
میانگین ماندهحسابها نیز شاید بتواند تصویر خوبی از وضعیت معاش مردم نشان دهد. آمارهایی که در ادامه میآیند، بر اساس میانگین ماندهحساب در آخر سال برای سالهای 1395 تا 1397 هستند. این رقم برای کل کشور 21 میلیون و 800 هزار تومان است. برای مناطق شهری برابر با 26 میلیون تومان و برای مناطق روستایی برابر با 13 میلیون تومان است. تفاوت ماندهحساب بین مناطق شهری و روستایی مهر تاییدی بر آمار دهکهای درآمدی است و فاصلهی درآمدی بین مناطق شهری و روستایی را به خوبی به تصویر میکشد. اگر بر اساس حسابهای بانکی مردان و زنان، بررسی کنیم میبینیم که میانگین ماندهحساب مردان برابر با 22 میلیون و 900 هزار تومان است ولی این رقم برای زنان برابر با 17 میلیون تومان است. در آمارهای دهکهای درآمدی نیز وقتی مردان سرپرست خانوار با زنان سرپرست خانوار مقایسه شوند، ارقام نگرانکننده است. در زنان سرپرست خانوار، 25.35 درصد در دو دهک پایین درآمدی هستند. یعنی از هر 4 زن سرپرست خانوار، یکی در وضعیت هشداردهنده و بسیار بد درآمدی قرار دارد. این در حالی است که در میان مردان سرپرست خانوار، تنها 11.8 درصد جمعیت در دو دهک پایین درآمدی قرار دارند؛ به عبارتی از هر 10 نفر، تقریباً یک نفر در این وضعیت قرار دارد.
وقتی بر اساس دادههای پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان، وضعیت سودهای بانکی را بررسی میکنیم نیز با نابرابری شدید مواجه میشویم. میانگین سود سالانهی حسابهای بانکی از سال 1395 تا سال 1397 در کل کشور معادل 25.3 میلیون ریال بوده است. از این رقم میتوان برداشت کرد که بخشی از تورم کشور ناشی از همین نرخ سود بانکی است؛ چون سالانه دستکم باید این میزان نقدینگی بیشتر وجود داشته باشد تا سود به مردم پرداخت شود. با بررسی سود بانکی در همین بازه به تفکیک شهری و روستایی میبینیم شهریها به طور میانگین 30.8 میلیون ریال سود بانکی گرفتهاند اما این رقم برای روستاییها برابر با 14.1 میلیون ریال بوده است. شهریها بیش از 2 برابر روستاییها سود دریافت کردهاند. بررسی به تفکیک زنان و مردان نیز نشان میدهد که مردان سرپرست خانوار به طور میانگین 26.7 میلیون ریال و زنان سرپرست خانوار نیز 19.6 میلیون ریال بوده است. این توزیع سود نیز تا حدی میتواند نابرابری درآمدی میان شهرها و روستاها و همچنین مردان و زنان سرپرست خانوار را نشان دهد.
جالب آنکه وقتی پرداخت سود بانکی بین استانهای مختلف را بررسی میکنیم نیز نابرابری اعطای سود بانکی را میبینیم. در تهران به طور میانگین در سالهای بین 95 تا 97، 41.9 میلیون ریال سود دریافت کردهاند. پس از تهران، سمنان، اصفهان و یزد قرار دارند که به ترتیب 34.3 میلیون ریال، 31.9 میلیون ریال و 31.3 میلیون ریال سود بانکی دریافت کردهاند. این در حالی است که استانهای سیستان و بلوچستان، کردستان و آذربایجان غربی به ترتیب با 9.3 میلیون ریال، 10.5 میلیون ریال و 14.8 میلیون ریال کمترین سود بانکی را دریافت کردهاند. آمارهای خرید با کارت بانکی نیز نشان میدهد که دربخش شهری در تهران خانوارهایی که بالای 25 میلیون تومان در ماه، تراکنش بانکی داشتند برابر با 8.5 درصد است ولی مثلاً در بخش شهری استان خراسان جنوبی این رقم تنها 2.4 درصد است. در بخش روستایی نیز این رقم در تهران معادل 3.6 درصد است اما در خراسان جنوبی برابر با 0.7 درصد است.
بنابراین علیرغم نابرابریهایی که میان شهریها و روستاییها یا میان مردان و زنان سرپرست خانوار وجود دارد، میان استانهای مختلف نیز نابرابریهایی مشاهده میشود. آمار دهکهای درآمدی و حسابهای بانکی بسیار قابل اتکاتر از آمارهای مرکز آمار ایران هستند. چون این آمارها متکی به ارقام دقیق بانک مرکزی است ولی در مرکز آمار، با نمونهگیری تولید آمار میشود. مثلاً برای هر شهر در مرکز آمار شاید 20 مورد از خانوارها بررسی شود ولی در پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان، حسابهای بانکی همهی خانوارهای ایرانی را بررسی کرده است. نتیجه آنکه سیاستگذار باید توجه جدی به آمارهایی داشته باشد که اخیراً از سوی وزارت کار آماده شده است و حتماً لازم است در سیاستگذاریها به تقویت قدرت خرید زنان سرپرست خانوار توجه شود. همچنین لازم است که در برنامههای توسعه و قوانین بودجه، برنامهی جدی برای توسعهی متوازن میان شهر و روستا و همچنین استان تهران و سایر استانها تدوین شود.
ارسال نظرات